دویچه وله: آمریکا هم در اقتصاد و هم کرونا در مقابل چین بازنده شد
به گزارش بیباپ، سایت رسمی دولت آلمان نسبت به پیش دریافت چین در رقابت های مالی و سیاسی از آمریکا و تضعیف بیشتر اتحادیه اروپا در دوران پساکرونا ابراز نگرانی کرد.
با ما همراه باشید و با تورهای چین از شگفت انگیزترین کشور دنیا دیدن کنید بر روی دیوار چین سلفی بگیرید، از قصر ممنوعه دیدن کنید و در خیابان شانگهای پیشرفته ترین آسیا قدم بزنید.
به گزارش گروه سیاسی خبرنگاران، دویچه وله نوشت: پاندمی کرونا، بدون آنکه سیاسی باشد، ما را در نگرش سیاسی با تصویر یک دنیا تازه دوقطبی روبرو می نماید. تفاوت این دنیا دوقطبی با دنیا دوقطبی دوران جنگ سرد تنها در یک چیز است: آنجا جدالی ایدئولوژیک در کار بود، اما اینجا تنها تضاد منافع مالی و جدال بر سر حوزه های نفوذ تازه غالب است.
در یک قطب این دنیا، ابرقدرتی می بینیم که در دوران ریاست جمهوری یک کلان سرمایه دار رو به ورشکستگی نفوذ خود را در خارج از مرز های ایالات متحده آمریکا هر روز بیشتر از دست می دهد.
قطب دوم را جمهوری خلق چین می بینیم. کشوری که بخش عمده معادلات لیبرالیستی را در حوزه اقتصاد پذیرفته، اما به لحاظ سیاسی همچنان در چنبره حزب واحد کمونیست است.
چین و آمریکا، یک دهه پیش برای برون رفت از بحران مالی کمرشکن سال 2008 سیاستی هماهنگ در پیش گرفتند، اما اکنون در برخورد با بحرانی عظیم تر و خطرناک تر، به جای همفکری و همراهی با یکدیگر لحنی خصمانه گرفته اند. دونالد ترامپ از ویروس کرونا به عنوان ویروس چینی یاد می نماید و دولت چین می گوید که ارتش آمریکا ویروس کرونا را در ووهان پراکنده نموده است.
هدف ترامپ، تغییر اجباری موازنه بازرگانی منفی آمریکا با چین بود و برای این اقدام یک توجیه پوپولیستی مناسب هم داشت: حمایت از فراوری داخلی و کارزایی ناشی از آن. در سال 2018 حجم صادرات چین به آمریکا به 539 میلیارد و 500 میلیون دلار رسید، در حالی که واردات چین از آمریکا تنها 120 میلیارد و 300 میلیون دلار بود.
صادرات چین به آمریکا در ده سال میان 2008 تا 2018 در واقع بازتاب بحران بانک ها و مستغلات آمریکا بود که در سال 2008 شروع شد و چندین سال ادامه داشت. چین که در آن موقع دارای ذخایر ارزی زیادی بود، بیش از یک تریلیون دلار به بازار ورشکسته آمریکا تزریق کرد. پولی که اقتصاد آمریکا بدون آن نمی توانست کمر راست کند، اما در عین حال دامنه نفوذ مالی چینی ها را در آمریکا به شدت گسترش داد.
اکنون، در شرایطی که برپایه گزارش سازمان بهداشت دنیای نزدیک به یک میلیون و 340 هزار تن در سراسر دنیا به کووید 19 مبتلا شده اند و شمار درگذشتگان از مرز 74 هزار تن گذشت، کرونا از طریق ای برای تشدید جدال لفظی چین و آمریکا تبدیل شده است. جدالی که دست کم به لحاظ منطق ریاضی نمی تواند به نفع آمریکا پایان یابد.
جمهوری خلق چین، نخستین کشوری بود که با چالش عظیم ویروس کرونا روبرو شد. این کشور با حدود یک میلیارد و 433 میلیون تن، نزدیک به یک چهارم جمعیت دنیا را در خود جای داده است.
در کشوری با این جمعیت، آن طور که سازمان بهداشت دنیای گزارش می دهد نزدیک به 82 هزار مورد آلودگی به ویروس کرونا و 3331 مورد مرگ و میر به ثبت رسیده است.
اگر آمار اعلام شده از سوی سازمان بهداشت دنیای درست باشد، دست کم تا به حال جمهوری خلق چین می تواند مدعی موفقیت بسیار عظیم در زمینه کنترل پاندمی باشد. مقایسه آمار منتشرشده بیماران و درگذشتگان چین با آمریکا این ادعا را تایید می نماید: در آمریکا تا آخرین ساعات روز ششم آوریل شمار مبتلایان به کرونا 362 هزار و 573 تن و شمار درگذشتگان 10 هزار و 720 تن بوده است.
یک محاسبه سرانگشتی نشان می دهد که در آمریکا تا به امروز 0/11 درصد جمعیت به کرونا مبتلا شده اند، در حالی که این نسبت در چین تنها به 0/0057 درصد می رسد.
از دل بحران کرونا، جنبش های سیاسی و اجتماعی نوینی هم می توانند سربلند نمایند که به جای رقابت بر سر قدرت، رقابت بر سر بازگشت به انسانیت را شعار خود قرار دهند. پرچمداران این جنبش ها، می دانند که نباید اجازه بدهند بازی تجاری واشنگتن و پکن تکلیف دنیا پساکرونا را یکسره کند.
در این میان، به سرنوشت اروپا باید به صورت جدی اندیشید. برای دنیای که با داغ شدن جنگ مالی چین و آمریکا از یک سو و رویای تزار شدن پوتین از سوی دیگر با سرعت به سمت دوقطبی شدن می رود، ضعف اروپا چندان خوشایند نخواهد بود.
منبع: خبرگزاری دانشجو