سفرنامه مالزی از نگاه یک مسافر
به گزارش بیباپ، سفر به مالزی ماجراجویانه و هیجان انگیز است، همه جور تفرحی در مالزی توسعه یافته تا گردشگران را سرگرم نماید، شاید بهتر باشد قبل از سفر به مالزی با کسی که این راه را رفته است صحبت کنیم، اما اگر دسترسی نداشتید، این سفرنامه را بخوانید، در این سفرنامه به کوالالامپور سر خواهیم زد و به مالاکا خواهیم رفت، با این سفر همراه ما باشید.

مالزی کشور رنگها، بوها و طعمهای متنوع است. سفر به تور مالزی درست مثل سفر به کل آسیا و تجربه همه فرهنگهای شرقی در کنار هم است.
آنچه در ادامه میخوانید شرح سفر 9 روزه من به کشور زیبا و رنگارنگ مالزی است. سفری عالی و خاص که شاید در جای دیگری نتوان نظیر آن را تجربه کرد. در این سفر که به همت هواپیمایی ایرآسیا، وزارت توریسم مالزی و آژانس مسافرتی پالم بیچ تدارک دیده شده بود، از چهار شهر دیدنی تور مالزی دیدن کردیم. ابتدا به کوالالامپور و منطقه سانوی رفتیم و بعد راهی بندر پورت دیکسون شدیم. از آنجا توری یک روزه به شهر تاریخی ملاکا داشتیم و سپس دوباره به کوالالامپور بازگشتیم. پس از طی دو شب اقامت در پایتخت مالزی به جزیره پنانگ رفتیم و پس از آن نیز راهی آخرین مقصد خود، یعنی شهر ایپوه شدیم. در ادامه میتوانید مسیر سفر ما را مشاهده کنید.
آغاز سفر به مالزی
پرواز ساعت 12:05 دقیقه بود و من پس از یک روز کاری باید سریعتر آماده میشدم تا به موقع در فرودگاه حاضر باشم. تا کنون به شرق آسیا سفر نکرده بودم و نمیدانستم باید انتظار چه چیزی داشته باشم. در فرودگاه بیشتر با همسفرانم آشنا شدم و متوجه شدم سفری خوب و بدون دردسر در پیش است. هواپیمای ایرآسیا بدون تاخیر از فرودگاه بینالمللی امام خمینی بلند شد و در همان آغاز کار میشد در چشمان همه دید که چطور نقشه میکشند تا این مسیر طولانی 8 ساعته را بخوابند.
از آنجا که در اطراف ما صندلی خالی وجود داشت مهماندار به ما اجازه داد تا هر یک در ردیف مجزایی بنشینیم تا راحتتر بخوابیم. یکی از ویژگیهای این ایرلاین این است که تا جای ممکن سعی کرده هزینههای جانبی را کم کند تا بلیط پرواز آن به ارزانترین حالت ممکن کاهش پیدا کند؛ بنابراین شما میتوانید با هزینه بسیار کم به مقصد مورد نظرتان سفر کنید. اما اگر خدماتی مثل غذا، نوشیدنی یا سایر موارد را بخواهید بهتر است در هنگام خرید بلیط آنها را هم رزرو کنید تا با هزینه کم بتوانید از آنها بهرهمند شوید، در غیر این صورت هزینه درخواست خدمات در حین پرواز تقریبا دو برابر خواهد بود. در بین گزینههای غذاهای پرواز، مواردی که با ذائقه ایرانی هماهنگ باشد نیز مشاهده میشود: لازانیای مرغ، ساندویچ مرغ دودی و... .
ساعتها را دوباره تنظیم کنید
هواپیما به سرعت به سوی آفتاب حرکت میکرد و ساعت 9:30 صبح به وقت تهران به فرودگاه KLIA2 رسیدیم، در حالی که به وقت کوالالامپور ساعت 1 ظهر بود.
اگر دوست دارید در مالزی همواره اینترنت همراه داشته باشید با هزینهای مناسب میتوانید در بدو ورود در فرودگاه یک سیمکارت با بسته اینترنت همراه را با قیمتی بین 30 تا 100 رینگت (بسته به میزان حجم اینترنت مورد نظرتان) خریداری کنید و در طول سفر از اینترنت 4G استفاده کنید. نکته مهم دیگر این است که در مالزی اکثر فروشگاهها دلار قبول نمیکنند و حتما باید به رینگت از آنها خرید کنید. حتی خرید از آنهایی که دلار قبول میکنند هم به صرفه نیست و معمولا ضریب تبدیل بالایی را در نظر میگیرند. پس در همان فرودگاه یا در دکههایی به نام Money Changer که در سطح شهرها و داخل مراکز خرید مهم وجود دارد، میتوانید پول خود را به رینگت تبدیل کنید.
تا از فرودگاه خارج شویم و سوار بر اتوبوس به هتل محل اقامت شب اول در سانوی (Sunway) برسیم، عصر شده بود. در هنگام پرواز زمان سریعتر از آنچه تصور میکردیم گذشت و خیلی احساس خستگی نداشتیم، اما فاصله بین فرودگاه تا هتل Sunway Pyramid طولانی و خستهکننده بود. اگر بخواهم طبیعت و آب و هوای کوالالامپور را به نقطهای در ایران تشبیه کنم، باید به جزیرههای جنوبی خودمان اشاره کنم. هوای کوالالامپور به قدری گرم و شرجی بود که گویی از سرمای پاییزی تهران ناگهان به میانه یک روز تابستانی در کیش پرتاب شده بودیم.
در راه هتل، محسن مصباح، تور لیدر ما (که در طول سفر به بهترین دوست ما تبدیل شد) توضیحاتی کوتاه راجع به تاریخچه کشور مالزی ارائه کرد. مالزی به دلیل قرار گرفتن در میانه یکی از اصلیترین شاهراههای تجاری دنیا، همواره منطقهای مهم خصوصا برای چینیها، هندیها و ایرانیها محسوب میشده است. ارتباط فراوان مالاییها با مردم سایر کشورها و تجارت کالا به کالا با آنها باعث شده تا تنوع فرهنگی وسیعی را در این کشور شاهد باشیم. مالاییها که اکثریت را در مالزی تشکیل میدهند، مسلمان هستند. چینیها و هندیها دو قومیت دیگر مهم در مالزی هستند که بودایی و هندو هستند و پراکندگی آنها در مناطق مختلف این کشور متفاوت است. از استقلال مالزی از بریتانیا و تشکیل یک کشور واحد زمان زیادی نمیگذرد. 31 آگوست 1957 این کشور به طور رسمی از استعمار بریتانیا خارج شد و استقلال خود را به دست آورد، اما پس از مدتی در دهه 60 میلادی سنگاپور به عنوان یکی از اعضای فدراسیون مالزی از این کشور جدا شد و اعلام استقلال کرد. از همان ابتدای تشکیل مالزی سیاست این کشور مبتنی بر نظام پادشاهی دورهای شکل گرفت؛ به گونهای که هر 5 سال یکی از 9 سلطان ایالات مهم مالزی به پادشاهی میرسند. البته پادشاهی در این کشور مشروطه است و عمده مسئولیتها بر عهده پارلمان این کشور است.
مالزی دارای 13 استان است و استاندار هر یک از این مناطق را اصطلاحا شاه مینامند. عمده درآمد این کشور را صادرات محصولات کشاورزی، نفت، گردشگری، چینیآلات، چاشنیها، روغن پالم و صنایع سنگین تشکیل میدهند. مردم مالزی صمیمی و گرم هستند و معمولا با توریستها رابطه خوبی برقرار میکنند؛ وظیفهشناسند و البته رانندگی را باید از مالزیاییها یاد بگیریم! در طول 9 روز اقامت در این کشور شاید 2 بار هم صدای بوق نشنیدم. از آنجا که این کشور تحت استعمار بریتانیا بوده، همچون انگلستان فرمان و جهت حرکت خودروها در خیابان برعکس کشوری مثل ایران است و به همین دلیل باید در هنگام رد شدن از خیابان با احتیاط بیشتری عمل کنید. همچنین سعی کنید به خودتان بقبولانید که از سمت چپ اتوبوس سوار شوید وگرنه مثل من هر بار اشتباهی به سمت در سمت راننده میروید و این اشتباه را مداوم تکرار میکنید. فراموش نکنید که برای مسیرهای داخل شهری، راههای حمل و نقل متنوعی وجود دارد، اما سادهترین راه استفاده از اپلیکیشنهایی مثل Uber و Grab است که به دلیل رقابتی که با هم دارند، قیمت نسبتا مناسبی هم ارائه میکنند.
در هتل حدودا نیم ساعت استراحت کردیم و بعد راهی بازدید از پارک آبی Sunway Lagoon شدیم. این پارک آبی متشکل از 6 پارک مجزا است که هر یک سرگرمیهای خاص خودشان را دارند. مثلا Water Theme Park آن شامل استخرهای موزیکال، ساحل مصنوعی، موجسواری و سرسرههای آبی است و در کنار آن تفریحاتی چون باغ وحش، تونل وحشت، رستورانها، فست فودها و... در دسترس هستند.
پس از بازدید از این مجموعه تفریحی کمی در مرکز خرید Sunway Pyramid در نزدیکی پارک آبی قدم زدیم و به قیمتها نگاهی انداختیم. وسط این مرکز خرید یک زمین پاتیناژ وجود دارد که کودکان همیشه در آن در حال تمرین و پایکوبی هستند. نمیتوانم بگویم اینجا یک مرکز خرید ارزان قیمت است، اما اگر خوب بگردید در آن میتوانید فروشگاههایی با قیمت مناسب یا تخفیفهای خوب پیدا کنید. همه چیز هم در آن پیدا میشود؛ از پوشاک تا لوازم الکترونیکی. حتی بخشی از آن به شکل یک بازارچه سنتی چینی است و در آن محصولات ویژه این کشور ارائه میشوند. پس از گشت و گذار در مرکز خرید سانوی پیرامید در حالی که از گرسنگی در حال تلف شدن بودیم، یک برگر مکدونالد را به عنوان ناهاری که با شام یکی شده بود بلعیدیم و خسته و کوفته به هتل رفتیم تا استراحت کنیم.
پیش به سوی بندر
صبح زود با صدای زیبای باران از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه دلچسب هتل به سمت فرودگاه KLIA راه افتادیم تا به بقیه افراد گروه که یک روز دیرتر با ایرلاین ماهان به کوالالامپور آمده بودند، بپیوندیم و همه با هم راهی شهر ساحلی پورت دیکسون شویم. هوا تمیز و لطیف بود و باران مختصری که در حال باریدن بود، تنفس را دلچسب میکرد.
پورت دیکسون در واقع یک بندر کوچک مشرف به دریای چین جنوبی است که فاصله کمی با پایتخت مالزی دارد (تقریبا دو ساعت). شاید خود این شهر خیلی جذابیتی برای گردشگران نداشته باشد، اما چند هتل عالی در آن ساخته شده که اتفاقا ما قرار بود شب اول در بهترین آنها اقامت داشته باشیم. به محض رسیدن به پورت دیکسون مستقیما به هتل Lexis Hibiscus رفتیم. وقتی به هتل رسیدیم همه شگفتزده شدیم. مسئولان هتل استقبال ویژهای برای نمایندگان رسانهها و آژانسهای مسافرتی ایرانی ترتیب داده بودند و در بدو ورود یک حلقه گل هیبیسکوس به دور گردن ما انداختند و پس از آن نیز با آب میوه و موسیقی و پایکوبی محلی از ما پذیرایی کردند.
هیبیسکوس نام یک گل ویژه مناطق گرمسیری است که به آن رز چینی هم میگویند. این گل نماد هتل Lexis Hibiscus بود که در تمام بخشها، اتاقها و خدمات هتل میتوان رد پایی از این گل را پیدا کرد. از همه مهمتر این که اساس این هتل به شکل یک گل هیبیسکوس در داخل دریا ساخته شده که معماری آن را کاملا منحصربهفرد میکند. حتی از گوگل مپ هم میتوانید معماری این هتل که شبیه گل هیبیسکوس است را ببینید. این سبک برندسازی میتواند الگویی برای هتلداران ایرانی نیز باشد.
نوبت به بخش خوشمزه روز رسید؛ ناهار غذای محلی مالزی بود و این اولین باری بود که میخواستم غذای مالزیایی بخورم. پیش غذا نوعی سوپ شیر بود که در آن میگو و پای هشتپا و صدف وجود داشت. شاید این نوع غذا خیلی باب طبع سلیقه ما ایرانیها که به شدت از غذای دریایی غافل هستیم نباشد، بسیاری از همسفران من نیز نمیتوانستند این غذاها را بخورند، اما من از همان ابتدا عاشق غذاهای مالزی و کلا جنوب شرق آسیا شدم. تجربه من در این سفر نشان میدهد که انسانها دو دستهاند: آنهایی که خیلی غذای مالزیایی دوست دارند و افرادی که از آن متنفرند؛ حد وسطی وجود ندارد!
پس از صرف ناهار به اتاقهایمان در این هتل خاص و استثنایی رفتیم؛ هتلی که به عقیده من بهترین هتل محل اقامت ما در تمام این سفر بود. یک سوئیت عریض و طویل با تمام امکانات و خدمات و انواع تفریحات آبی در داخل محوطه هتل و از همه مهمتر استخر شخصی کوچکی در هر اتاق که مشرف به دریا بود.
شب هنگام، پس از صرف شام فرصتی پیدا کردم تا با مدیر هتل هم صحبت شوم. گپ و گفت کوتاهی داشتیم اما مهمترین بخش این گفتگو این بود که وقتی از او درباره دلیل ساخت چنین هتل منحصربهفرد و گرانقیمتی (هزینه هر شب اقامت در این هتل از 700 رینگت آغاز میشد) در بندر کوچک پورت دیکسون پرسیدم، پاسخ داد:
ما به دنبال این نیستیم که پورت دیکسون و هتل ما مقصد اصلی گردشگران باشد. مزیت پورت دیکسون این است که نزدیکترین شهر ساحلی به کوالالامپور است. آژانسهای مسافراتی میتوانند برنامه سفر خود را به گونهای بچینند که پس از گشت و گذار در کوالالامپور و چند شهر دیگر، یک یا دو شب آخر مسافر را به هتل ما بیاورند تا با آرامش و امکانات ویژهای که این هتل دارد، خستگی از تن او خارج شود و از سفر خود احساس رضایت کامل داشته باشد.
شب هنگام چند تا از دوستان جدیدی که در این سفر پیدا کرده بودم را به اتاقم دعوت کردم که هم صحبت شویم و با هم دلی به آب بزنیم و خستگی از تنمان خارج شود. همین موقع بود که رعد و برقها شروع شدند و باران شدید استوایی نه تنها مانع گپ زدن و شبنشینی ما نشد، بلکه لذت ما را دو چندان کرد. بیشک صحنهای را که از داخل استخر کوچک اتاقم در زیر باران شدید، به سیاهی دریا در شب و صاعقههای هولناک خیره شده بودم، از یاد نخواهم برد.
ملاکا، نقطه آغاز تاریخ مدرن مالزی
صبح زود پس از صرف صبحانه و چک اوت از هتل سوار بر اتوبوس آژانس مسافرتی پالم بیچ راهی شهر تاریخی ملاکا شدیم که تنها یک ساعت با پورت دیکسون فاصله داشت. از آنجا که مقصد ما یک جاذبه تاریخی محسوب میشد، آقای سیف که یکی از راهنمایان تور ما بود به ارائه توضیحاتی درباره تاریخ مالزی و تاریخچه روابط ایران و مالزی پرداخت. آقای سیف مالزیایی بود اما باور کنید فارسی را از بسیاری از ما ایرانیها بهتر و درستتر صحبت میکرد!
مالزی تمدن قدیمی ندارد، اما به دلیل قرار گرفتن در شاهراه ارتباطی غرب و شرق آسیا، همواره پذیرای مسافران بسیاری از نقاط مختلف دنیا بوده است. قبایل متنوع مالایی و هندی و چینی که در این کشور زندگی میکردهاند، به تجارت کالا به کالا با تاجران چینی، هندی و ایرانی میپرداختهاند و در تاریخ خود از ایرانیان و کورش کبیر به نیکی یاد میکنند.
جالب است بدانید که بسیاری از اسامی مردم مالزی کاملا فارسی است؛ اسمهایی چون سامان، رستم، مهسا، مهناز، دانش، دارا، نیلوفر، رزیتا، مونا، آناهیتا، فرح و... . گفته میشود بیش از 350 کلمه کاملا فارسی در زبان مالایی وجود دارد که به صورت روزمره استفاده میشوند؛ واژگانی چون انگور، بادام، بندر، دیوان، چادر، گندم، خرما، پهلوان، پسر، سلام، سیاه، کتابخانه، کافور و... همگی در همان معنای فارسیشان در زبان مالایی نیز مورد استفاده هستند. نکته جالب این که یکی از مهمترین محصولاتی که ایرانیان از مالزی خریداری میکردهاند، کافور بوده و به همین دلیل در زبان مالایی نیز به این ماده، کافور میگویند. بیشتر واژگان عربی که در این زبان استفاده میشوند نیز کلمات مشترک فارسی و عربی هستند که میتواند نشاندهنده این باشد که به دلیل رابطه فراوان تاجران ایرانی با مردم این سرزمین واژگان عربی نیز از مجرای زبان فارسی وارد دایره لغات مالایی شده باشند.
به ملاکا که رسیدیم یاد فیلمهای مرتبط با جنگ جهانی دوم و معماری اروپا افتادم. معماری ساختمانهای این شهر کوچک تاریخی همگی از یک زبان طراحی تبعیت میکنند و یادآور دوران استعمار پرتغالیها بر این منطقه هستند.
در میدان اصلی این شهر یک کلیسای قدیمی آنگلیکان وجود دارد که در سال 1753 بنا شده و نمایی قرمز رنگ دارد. در میدان اصلی میتوان تعداد زیادی توریست از نقاط مختلف دنیا را دید که سرزندگی خاصی را در این منطقه ایجاد کردهاند.
اگر کمی به سمت جنوب پیادهروی کنید، به یک کلیسای دیگر میرسید که به کلیسای سنت پائول مشهور است. این کلیسای کاتولیک توسط پرتغالیها در سال 1951 بر روی تپه سنت پائول بنا شده و قدیمیترین کلیسای مالزی و به طور کلی جنوب شرق آسیا است.
پس از بازدید از این کلیسا و میدان اصلی ملاکا و خوردن هندوانه با نی در گرمای آزاردهنده این شهر، در یک مرکز خرید استراحت کردیم و ناهار خوردیم. من دوست دارم هر جا که سفر میکنم انواع غذاهای بومی آنجا را امتحان کنم، اما از آنجا که سفر ما گروهی بود و بسیاری از همسفرهای ما غذای مالزیایی دوست نداشتند، در یک رستوران مکدونالد غذا خوردیم. در مالزی بسیاری از رستورانهای زنجیرهای معروف مثل مکدونالد، کینگ برگر، KFC، پیتزا هات و حتی ناندوز وجود دارند و همه آنها غذای حلال سرو میکنند و میتوانید با خیال راحت از آنها استفاده کنید.
بعد از ظهر دوباره به پورت دیکسون بازگشتیم و این بار در هتل دیگری به نام Grand Lexis اقامت کردیم. این هتل که کمی قدیمیسازتر بود، همچون هتل لکسیس هیبیسکوس استخر خصوصی در هر اتاق داشت. آن شب پیش از خوابی که در این سفر خیلی زود به چشمانم میآمد و من را با خود میبرد، به فردا و بازگشت به کوالالامپور فکر میکردم.
پایتخت رنگارنگ
به شما پیشنهاد میکنم در سفر به مالزی سراغ صبحانههای آسیایی تند نروید تا کمتر عرق کنید. من نمیدانم این مالزیاییها با وجود گرمای شدید هوا و رطوبت بالا چطور این همه غذای تند میخورند و عرق نمیکنند؟
نزدیک میانه روز به کوالالامپور رسیدیم؛ شهری بزرگ و رنگارنگ با ترافیکی که گاهی به اندازه ترافیک تهران آزاردهنده میشود. مستقیما به مرکز تجاری شهر و برجهای دوقلوی پتروناس رفتیم. اول از همه سراغ آکواریوم معروف این شهر به نام Aquaria KLCC رفتیم که یک دنیای زیرزمینی جذاب از زندگی در زیر آب بود. انواع گونههای ماهیها و آبزیان ویژه مالزی را در این آکواریوم که به زیبایی طراحی شده بود میتوانستید ببینید.
البته بیشتر از ماهیها کودکانی را در لباسهایی یکدست میدیدیم که از طرف مدرسه به همراه معلمان خود برای بازدید از این آکواریوم آمده بودند و شیطنت و کنجکاوی آنها من را به یاد کودکی خودم میانداخت. بخشی از این آکواریوم به شکل یک تونل شیشهای طراحی شده بود که با رفتن به داخل آن گویی در اعماق اقیانوس قدم میزنید و ماهیها، سفرهماهیها، کوسهها، جلبکها و انواع آبزیان را در اطراف خود مشاهده میکنید.
پس از یکی دو ساعتی که در آکواریوم بودیم، همگی پیاده به سمت مرکز خرید Suria در KLCC یا همان مرکز شهر راه افتادیم. در راه ساختمانهای مهم این منطقه مثل برجهای دوقلوی پتروناس، برج مخابراتی KL Tower و سایر ساختمانهای مرکز شهر را میدیدیم که هر یک از آثار معماری مدرن مهم کوالالامپور محسوب میشوند. متاسفانه خیلی فرصت نداشتیم که وارد آنها شویم و آن روی پل معروف اسکای بریج، نمای زیبای شهر کوالالامپور را ببینیم، اما دیدن آن همه عظمت معماری هم خالی از لطف نبود.
در مرکز خرید Suria انواع برندهای معتبر فروشگاههای خود را دارند و میتوان از آنها خرید کرد، اما اگر گذرتان به اینجا افتاد حتما دقت کنید که این یکی از گرانقیمتترین فروشگاههای مالزی است و معمولا در جشنوارههای تخفیف این کشور شرکت نمیکند. بنابراین اینجا جای مناسبی برای خرید نیست اما بازدید از فضای مدرن و خوش ساخت داخل آن خالی از لطف نیست.
یک ساعتی در این مرکز خرید گشتیم و پس از آن در حالی که همه گرسنه بودیم به رستوران ایرانی کلبه شرقی در منطقه بوکیت بینتانگ رفتیم و از هنر عالی آشپزی ایرانی لذت بردیم. عصر شده بود و از آنجا که همه خسته بودیم به سمت هتل اینترکانتیننتال حرکت کردیم. این هتل پنج ستاره یکی از بهترین هتلهای کوالالامپور در بهترین موقعیت شهری است که به همه جا دسترسی مناسب دارد. دوش گرفتم، کمی استراحت کردم و پس از گپی با دوستان در لابی هتل برای صرف شام به رستوران سالوما رفتیم. این رستوران کمی با سایر رستورانهایی که دیدهایم متفاوت است. خانم سالوما یکی از بازیگران مشهور مالزی است که صاحب این رستوران است و همین دلیل شهرت این مکان است.
اما شما در این رستوران فقط غذا نمیخورید، بلکه از شبی عالی لذت میبرید. هر شب یک ساعت انواع پایکوبی های محلی و موسیقی و برنامههای شاد روی سن این رستوران اجرا میشود که میتواند شب شما را خاطرهساز کند. ناگفته نماند که به نظر میرسد اینجا یکی از مکانهای مورد علاقه گردشگران ایرانی است و وقتی وارد آن میشوید اصلا و ابدا احساس غریبی نمیکنید!